

فرقه ای منحرفه ای آمده است که که به عنوان انصار المهدی که خودشان را شیعه معرفی کرده اند ؛ درحال تبلیغ بیعت گرفتن از مردم با یمانی از طریق اینترنت و انواع مسنجر ها در تمام نقاط جهان هستند …
جریانی که تحت عنوان احمدالحسن الیمانی وصی و فرستاده امام زمان علیه السلام در اواخر سالهای حاکمیت صدام ملعون بروز کرد پس از سقوط اوبا کمک برخی از باقیمانده های رژیم بعث تشکیلات وسیعی را در مناطقی همچون نجف*کربلا*ناصریه وبصره به راه انداخته و مؤسس جریان شخصی به نام احمد اسماعیل گاطع از قبیله صیامر درحدود سال ۱۹۷۳میلادی درمنطقه ای بنام هویر از توابع زبیر از استان بصره متولد شد وی درسال ۱۹۹۹میلادی از دانشکده مهندسی نجف فارغ التحصیل شده و مدتی در حوزه شهید سید محمد صدر تلمذ نمود.ضمنا بنا بر نقل موثق برادر وی از نیروهای بعثی بود …
ادعاهای واهی احمد الحسن یمانی
این فرد با این که سید نیست ، و اصل و نسب او از طایفه « صیامر » معلوم و معروف است ، عمامه سیاه پوشید ، ودر مجامع عمومی ظاهر شد. از جمله ، با توجه به فیلمی که از او گرفته شده است ، بر بالای منبر در یک مسجدی، با لباس روحانی و عمامه سیاه سخنرانی ، وادّعاهای ضد ونقیض خودش را مطرح کرده است.
از لحن کلام او پیداست که سواد پایینی دارد، وسخن گفتن به عربی فصیح برای او مشکل است. در آن سخنرانی در عین این که تصریح می کند که هیچ ادّعایی ندارد، واو یک مرد ساده از یک روستای ساده ای است، در همان زمان ادّعا می کند که ، « من مایه رحمتم برای اسلام، بلکه برای اهل زمینم ، اهل بیت (ع) هر کجا بروم، همواره با من هستند وصریحاً می گویم که خدواند مرا برگزیده است؛ صاحب نفس مطمئنه به من متصل شده، وخود صاحب نفس مطمئنه شده ام. من می خواهم شیعیان را متحد کنم از عالم و عامی؛ من آمادگی دارم حقایق را برای همه روشن کنم ، وبه صورت سیاه وسفید نشان دهم. خدا نور است وکلام او نور است. در عین حال هیچ ادعایی هم ندارم ! »
( تصویر احمد اسماعیل گاطع )
مراحل مختلف بروز جریان یمانی
ادّعاهای واهی او در طی پیامی که از طریق سایت اینترنتی خود ، با خطاب به علماء حوزه های دینی در مورخه ۲۷ شوال ۱۴۲۴ هجری قمری فرستاده بود ، از این قرار است:
در مرحله اوّل : ادّعا میکند که ، امام زمان (عج) را در عالم خواب به صورت مکرّر در حرم سید محمد فرزند امام هادی (ع) دیده ، او را امر به زیارت عسکریین می کند . پس از آن موفق به دیدار آن حضرت در بیداری شده ، حضرت او را نسبت به انحرافات عملی و مالی حوزهها به خصوص حوزه نجف آگاه می کند، وتحت تربیت ویژه قرار میدهد!
در مرحله دوم : مدّعی است که ، او را امر به ورود به حوزه علمیه می کند ، ودر آن جا مأموریت به او داده که انحرافات حوزه را مطرح نماید!
در مرحله سوم : ادّعا می نماید که ، در ماه شعبان سال ۱۴۲۰ ﻫ . ق ( مصادف با ۱۳۷۸ ش)، امام زمان را برای دومین بار در حالت بیداری در کنار حرم امام حسین (ع) ملاقات کرده ، وبه دستور امام به نجف می رود ، ودعوت خود را علنی می سازد ، در این مرحله جمعی او را تکذیب می کنند؛ و او را به سحر و جنون و تسخیر اجنّه متهم می کند در پی آن به شهر خود باز می شود.
اعلان عمومی جریان یمانی پس از سقوط رژیم صدام حسین
بعد از سقوط صدام در ماه جمادی الثانی ۱۴۲۴ قمری ، احمد اسماعیل گاطع دعوت خود را علناً تکرار کرده، و تعدادی فریب حرف های او را می خورند . در ماه مبارک رمضان آن سال ادّعا میکند ، که از سوی امام زمان (ع) مأموریت یافته تا همه مردم زمین را مورد خطاب قرار دهد ، و آن ها را به قیام در راه حق بر علیه ظالمان دعوت کند!
وی در آن پیام تصریح می کند ، که من انتظار یاری علمای دین را ندارم . زیرا بسیاری از آنان با امام زمان (عج) با لسان وسنان جنگ خواهند کرد، چون با ظهور امام زمان (عج) بساط مرجعیت آنان درهم پیچیده می شود؛ ومقصود از اوثان واصنام ( بت ها ) همان علما هستند.
مغالطه عجیب در طرح برخی از روایات توسط یمانی
وی برای اثبات مدّعای خود به چند دلیل استناد می کند:
دلیل اول: خواب هایی که اشخاصی درباره او دیده اند ! و این علاوه بر خواب هایی که خود دیده بود!
دلیل دوم: اخبار از حوادث آینده مثل سقوط صدّام!
دلیل سوم: آمادگی برای مناظره با علمای اسلام ، یهود و مسیحت!
دلیل چهارم: آمادگی برای مباهله با علمای شیعه وسنی و یهودی ونصرانی!
بدیهی است که به اصطلاح ادلّه فوق صرف ادّعا است . خواب هم بر فرض صحّت حجّت شرعی نیست.
وی در پایان پیام خطاب به مردم عراق ، اینچنین می گوید: پدرم امام زمان (عج) را برای اهل زمین فرستاد ومن دعوتم را در بین شما آغاز کردم، در حالی که جبرئیل و میکائیل مرا تأیید و نصرت می دهند، من از شما طلب نصرت می کنم. اگر نصرتم دادید فبها ، والّا سابقه پدران شما روشن است. اگر مرا خذلان کنید، صبر خواهم کرد همان گونه که مسلم بن عقیل صبر نمود . من بزودی از میان شما خواهم رفت، ای باقیمانده های قاتلان حسین! اگر می خواستم، شمر و شبت این زمان را معرفی می کردم.
من اخبار شما را به پدرم محمد بن الحسن خواهم رساند؛ در آینده به همراه او، که جز شمشیر ، چیزی را به شما ارائه نخواهد داد، باز خواهم گشت .
وی در سایت اش با امضای سید احمد حسن وصی و رسول امام مهدی (عج) ، در مورخه ۲۱ / ربیع الثانی ۱۴۲۶ هجری قمری مصادف با ۹ / ۳ / ۱۳۸۴ شمسی به صورت سؤال وجواب پیامی را منتشر می کند . در آن پیام با این که مدعی فرزندی امام زمان (عج) و هاشمی بودن شده است ، یمانی بودن خود را این گونه توجیه می کند که : مکه از تهامه است وتهامه از یمن ، پس محمد وآل محمد(ص) همگی یمانی هستند!
از این رهگذر احادیثی را که درباره مدح یمانی ، واین که پرچم او پرچم هدایت است، وارد شده ، بر خود تطبیق می کند . در آن مصاحبه ادّعای عصمت هم می کند.
مدّعی جریان یمانی به احادیثی که علامه مجلسی در باب « خلفاء المهدی صلوات الله علیه واولاده وما یکون بعده » در ج ۵۳ بحار الانوار آورده است ، تمسّک می کند . طبق یکی از آن احادیث ، پیامبر(ص)به دوازده امام معصوم شیعه وصیت می کند ، وبعد از ذکر امام زمان(عج) می فرماید : « ثم یکون من بعده اثنا عشر مهدیّاً فاذا حضرته الوفاه فلیسلّمها الی ابنه اول المهدییّن … ».
مدّعی ادّعا می کند که او مصداق همان اوّل المهدیین و فرزند امام زمان (عج) است !در حالی که امام زمان هنوز نیامده وفوت نشده ، وصیّ او ظهور کرده است!
در پیام دیگری که طرفداران وی با امضای انصار المهدی ، در مورخه ۱۱ ماه رمضان ۱۴۲۷ ق ، از نجف خطاب به مقام معظم رهبری فرستاده اند ، چنین آمده است: « الی السید علی الخامنه ای! السلام علیکم ورحمه الله وبرکاته … » در آن پیام از مقام معظم رهبری تقاضای قرائت این پیام ودادن جواب به آن را کرده . وادلّه حجیّت ادّعایی احمد بن الحسن را مطرح میسازند. از جمله همان حدیث وصیّت وخواب ها ومناظره ها و مباهله را مطرح می کنند.
برخورد علما با وی و واکنش احمد بصری
پس از اینکه این فرد ادعای خود را در عراق علنی کرد و با کمک گروهی از پیروانش جزوات و کتابهایی منتشر نمود، برای گرفتن بیعت از مراجع تقلید و علمای عراق اقدام کرد. علما و بزرگان حوزه پس از بررسی ادعاهای این فرد، مخالفت خود را با این جریان اعلام نموده و کتابهای متعددی در بیان انحرافات و رد ادعای او منتشر کردند. از اینرو، احمدحسن به تخریب چهره آنان همت گماشت و حتی عالمی بزرگ مانند آیتالله سیستانی که زعامت شیعیان را به عهده دارد و با تدبیر و در نظر گرفتن مصالح امت اسلام و تشیع، به اداره اوضاع آشفته و پر از آشوب شیعیان عراق مشغول است را عالم امریکایی معرفی کرد.
وی همان روشی را در تخریب حوزههای علمیه شیعیه و علمای آن به کار گرفته که وهابیت سرلوحه فعالیتهای ضدشیعی خود قرار داده است و عجیب اینکه اعتنا نکردن بزرگان به خود را دلیل بر حقانیت ادعاهایش میداند.
فعالیت پیروان
پیروان این فرد خود را «انصار امام مهدی» مینامند و فعالیتشان را با استفاده از فضای مجازی و اینترنت، ساخت برنامههای تبلیغاتی مانند مستند «ظهور کرده» ، چاپ کتاب و جزوات توسط انتشارات وابسته به جریان احمدحسن با نام «اصدارات الامام المهدی»، تبلیغ چهره به چهره در محافل عمومی اعم از مدارس، خیابان و دانشگاهها، شرکت در نمایشگاههای کتاب فرانکفورت و بغداد در سال ۲۰۱۲، تأسیس رادیو ، چاپ ماهنامه صراط مستقیم و هفتهنامه منجی (به صورت الکترونیکی) انجام میدهند.
توضیحات استاد رائفی پور درباره احمد الحسن یمانی کذاب
۵اشکالی که اساس عقاید یمانی ها را ویران می کند
اعترافات تکان دهنده سید حسن حمامی
دشمنی با ولایتفقیه، مراجع، اجتهاد و فتوا
گاطعی مرجعیت و فتوا را از بدعتهای آخرالزمان معرفی کرده و آن را مصداق فتوا بر اساس نظر شخصی میداند. در مغالطه دیگر وی روایاتی را که فتوا بر اساس نظر شخصی را رد کرده و نکوهش میکند برای توجیه رد فتوا مورداستفاده قرار میدهد. دشمنی پیروان این فرقه با مراجع تا حدی است که یکی از پیروان این گروه به نام شیخ حیدر المنشداوی که شش ماه در قم زندانی بود گفته است: «زمانی که من آزاد شوم میروم خدمت آقا (حضرت بقیهالله) باید یک کادو ببرم. کادویی که از من خواسته سر آیتالله سیستانی است. باید آن را برای حضرت بقیهالله ببرم.»
پیروان گاطع باهدف توهین، نامههایی تهدیدآمیز برای مراجع فرستاده و آنها را مورد خطاب قرار دادهاند.
ابزار رسانهای توسط فرقه یمانی بهخوبی استفاده میشود و پیروان این فرقه در استفاده از انواع رسانههای دیجیتال مهارت قابلتوجهی دارند، به شکلی که احمد اسماعیل گاطع توسط مردم به مدعی فیسبوکی نیز شهرت دارد! این فرقه با بهرهگیری از فعالان رسانه و مستندسازان سعی در القاء تفکر مسموم خود دارد.
آموزشهای نظامی پیروان یمانی
گاطعی آموزش نظامی را برای پیروان فرقه خود لازم دانسته است، شاخه نظامی فرقه یمانی عناصر خود را در باغهای العماره و مناطق الفاس و التیره با انواع سلاحها اهدائی آموزش داده است. یکی از مراکز آموزش آنها در سالیان گذشته در منطقه صفوان در مزرعه «صابر زائر شمال آلبورحمه» و نیز منطقه «الهویر قرنه» قرار داشته است. یکی از آموزشهای شاخه نظامی آموزش سر بریدن بوده که از اقدامات نظامی این شاخه حذف عناصر جداشده مانند حیدر المنشداوی بوده است.
قیام نظامی پیروان یمانی
بعد از حادثه الزرگه، یمانی تصمیم گرفت در عاشورای سال ۱۴۲۹ قیام کند، اما یک ماه قبل از آن ۴۰ نفر از پیروانش در نجف دستگیرشده و طرح قیام در روز تاسوعا و قتلعام زائرین حرمین امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع) و اشغال حرمین لو رفته و شکست خورد.
گروه ضربت یمانی به فرماندهی «سید حسن الحمامی» در ساعت ۹:۳۰ صبح تاسوعا به هیئتهای عزاداری در بصره حمله و وارد مقر شرکت نفت جنوب عراق شدند. در ناصریه به تیپ واکنش سریع حمله و سرتیپ «ابو لقاء الجابری» فرمانده تیپ و «سرهنگ ابو محمد الرمیض» مسئول اطلاعات تیپ را کشتند.
پلیس نجف اشرف ۴۵ نفر از عناصر مسلح گروه الیمانی تحت عنوان «انصار المهدی» ازجمله حسن الحمامی رهبر مذهبی را دستگیر کرد. حسن الحمامی بعد از دستگیری اعتراف کرد عناصر فرقه قصد داشتند در روز عاشورا مراجع تقلید و هیئتهای حسینی را مورد هدف قرار دهند. وی در اجلاس خبری طی اعترافاتش گفت: «این گروه دارای طرفدارانی است و هدف آن حمله به مرجعیت است و هزینههای ما از کشورهای خارجی بهویژه امارات تأمین میشود.» چند روز بعد خبرگزاری بانام «ملف پرس» فاش کرد احمد الحسن یمانی به امارات و به دبی گریخته است.
پادگان الزرگه باهدف ترور مراجع
هفتم بهمن ۱۳۸۵ نیروهای امنیتی نجف برای برقراری امنیت و جلوگیری از حمله خمپارهای به کاروانهای عزاداری، درحالیکه در چند کیلومتری نجف به گشتزنی مشغول بودند در نزدیکی منطقه الزرگه هدف تیراندازی افراد مسلح ناشناس قرار گرفتند، در این حادثه ۲۰ تن از افراد پلیس کشته یا زخمی شدند.
در روز تاسوعای ۱۴۲۸ق مصادف با ۹بهمن۱۳۸۵ حادثه پادگان الزرگه در حومه نجف رخ داد. بالغبر ۲۰۰۰ نفر از اعضای گروهی موسوم به «جندالسماء» که در آن مقطع از همپیمانان فرقه یمانی بودند به همراه پیروان فرقه یمانی برای حمله به نجف اشرف در منطقه الزرگه جمع شدند تا مراجع را بکشند. پلیس عراق باهمکاری تعدادی از قبایل شیعه ۲۰۰ نفر از فرقه یمانی را به هلاکت رسانید. «الگرعاوی» سرکرده جند السماء نیز که از همپیمانان گاطع بود در این حمله به هلاکت رسید. دستگیرشدهها اعتراف کردند سرکردگان این دو فرقه سخنرانی کرده و آنها را مأمور کرده بودند در نجف هزار و دویست نفر از علماء را بکشند.
جالب است الگرعاوی سرکرده فرقه «جندالسماء» که خودش ادعای قائمیت داشته است و احمد الحسن هم مدعی است پسر امام زمان است بااینحال این دو گروه باهم متحد شدند تا مراجع را بکشند. این مسئله مؤید وابستگی هر دو جریان علیرغم اختلافات به یک اتاق فرمان مشترک است.
شباهت فرقه یمانی و بهاییت
• نقش ستاره منحوس داوود در فرقه یمانی مشابه اذکار مقدس علیمحمد شیرازی نوشتهشده درون ستاره داوود است.
• مدعی یمانی ادعای علم غیب دارد و میرزا حسینعلی مازندرانی ادعا دارد ظهور خداوند بوده است.
• فرقه بابیت با ادعای ارتباط و بابیت امام زمان شروع کرده و بعد به ادعاهای دیگر انجامید، اما احمد اسماعیل گاطع نیز ادعای ارتباط مکرر با امام زمان دارد.
• مدعی یمانی ادعا دارد میخواهد انحرافات حوزه علمیه را برطرف کند، درحالیکه اخراجی حوزه علمیه است. علیمحمد باب نیز چون در ابتدا موردحمایت روسیه بود از طبقه کارگر استفاده کرده و خود را حامی آنها معرفی میکرد.
• شعار در دست داشتن تأویل آیات و استفاده ابزاری از احادیث و روایات در هر دو فرقه بابیت و یمانی وجود دارد.
• به وجود آوردن تشکیلات حزبی و ساختار تشکیلاتی نیز از وجوه مشترک دو فرقه است.
• احمد اسماعیل گاطع در بیانیههایش بهکرات قرآن را با غلطهای بسیار قرائت میکند، باب نیز در جلسات متعدد قرآن را اشتباه خوانده و عربی را بهاشتباه مینوشت اما باوجود انتقاد فراوان باز اصرار داشت همانگونه بخواند! وی مانند برخی گروههای شیطانی که به تعمد قرآن را نادرست میخوانند، تا معنویت قرآن تأثیری بر آنها نداشته باشد، عمل میکرد.
• توهین به علماء و مراجع از وجوه مشترک همه این نحلههاست، سرکردگان جریان بابیت و بهاییت در سخنرانیها و کتب خود به بزرگان دینی، شیعی و حتی ملی توهین میکنند ازجمله جناب امیرکبیر که مورد لعن بهاییان بوده ولی به دستور بیتالعدل از جنجالآفرینی در این خصوص نزد ایرانیان منع شدهاند!
• وابستگی به دیکتاتورها و کشورهای استعماری از وجوه مشترک دو فرقه است، بابیت و بهاییت مورد حمایت روسیه بودند که در ادامه به جهت کسب منافع بیشتر به دامان انگلستان پناه بردند. جریان کذاب حسن گاطعی ملقب به حسن الیمانی در زمان صدام حسین دیکتاتور عراق شکل گرفت و استخبارات عراق بعد از انتفاضه شعبانیه شیعیان به جهت ایجاد انشقاق در جامعه شیعی چندین فرقه به وجود آورد که فرقه یمانی نیز ازجمله این فرقهها است.
• دوری از تقلید و سنتها از شعارهای مشترک دو گروه است، در فرقه یمانی با دستور مستقیم احمد اسماعیل گاطع ترک تقالید واجب شمرده شده است. مانند دستورات باب و میرزا حسینعلی مازندرانی که باعث شد «طاهره قزوینی» معروف به «قرهالعین» در دشت «بدشت» برهنه شده و فریاد زند: «امروز روزی است که قیود تقالید شکسته شد.»
• دست بردن به قیام مسلحانه مانند قیام باب علیه حکومت امیرکبیر نیز در فرقه یمانی وجود دارد، ترور در فرقه یمانی به عهده شاخه نظامی است و آمادگی نظامی برای همه واجب شمردهشده است. این فرقه با ایجاد پادگان «الزرگه» به همراه گروه جیشالسماء برای نابودی دولت عراق و مراجع تقلید برنامهریزی کرد.
ابزار رسانهای و وابستگی به استکبار
ابزار رسانهای توسط فرقه یمانی بهخوبی استفاده میشود و پیروان این فرقه در استفاده از انواع رسانههای دیجیتال مهارت قابلتوجهی دارند، به شکلی که احمد اسماعیل گاطع توسط مردم به مدعی فیسبوکی نیز شهرت دارد! این فرقه با بهرهگیری از فعالان رسانه و مستندسازان سعی در القاء تفکر مسموم خود دارد و یکی از افرادی که در این رابطه نقش مهمی برای این فرقه بازی کرده است فردی به نام «عبدالله هاشم» است.
وی با ساختن چند ویدیواسلاید و مستند پیرامون فراماسونری و ظهور امام مهدی بانام «ارایول» چهره شد. عبدالله هاشم به سهو در برنامهای رسانهای به مردم ایران شناسانده شد، اما بعد از مدتی مشخص شد وی مبلغ فرقه الیمانی است. جالب اینجاست عبدالله هاشم از حامیان احمد یمانی بوده اما درعینحال مرید فرقه صهیونیستی رائیلیان است و تصاویر وی در بازدید از مرکز این فرقه در اسرائیل منتشر شد.
در دو سال گذشته فرقه یمانی با کمک سرویسهای خارجی اقدام به گسترش فعالیت خود در عرصه رسانه کرده و در این راستا شبکه رادیویی را نیز در آمریکا در اختیار گرفت و زمان راهاندازی اعلامیهای را نیز منتشر کرد: «به فضلالله تبارکوتعالی صبح امروز چهارشنبه ۳آبان۱۳۹۱ برابر با ۲۴اکتبر۲۰۱۲ ساعت ۶ بامداد کانال رادیویی انصار امام مهدی(ع) به مشارکت و کمک انصار امام مهدی(ع) در آمریکا و کانادا افتتاح شد.» همچنین این فرقه توانست شبکه ماهوارهای خود را نیز راهاندازی کند.
سندی که ماهیت واقعی دجال “احمد حسن الیمانی” را فاش نمود
چند سال پیش فرقه ای به نام انصار یمانی با رهبری احمد حسن الیمانی در عراق به وجود آمد این شخص ادعا نمود وصی و فرستاده ی امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) یعنی همان یمانی وعده داده شده است.علی رغم اینکه این فرد با فرقه اش در سال ۲۰۰۸ ادعای خروج نمود و نیروهای مسلحش را در روز نهم محرم به بصره و ذی قار فرستاد تا خون به راه بیندازند حکومت در حدود ۳ سال از این جریان غفلت نمود و زمینه را برای فعالیت و رشد این جریان در مجامع رسمی فراهم نمود؛ شخص مذکور پس از پیگیریهای حکومت و تعقیب وی مخفی شد.این جریان که برای ضربه زدن به عقائد مکتب حقه ی تشیع به وجود آمده در چند مورد به مرجعیت دینی مانند آیت الله سیستانی توهین نموده است و روابط محکمی با مدعی دروغین مرجعیت شیعه “محمود صرخی”دارد.
جالب است که این دجال ادعا می کند که امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ظهور نموده و او را نائب خود تعیین نموده است! در حالی که طبق روایات یمانی همزمان با سفیانی و قبل از ظهور امام دوازدهم مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به پا می خیزد و بر عیله او می جنگد ، پس چگونه امام، ظهور نموده و مخفی شده، سپس یمانی ظاهر شده است! منابع مطلع فاش نمودند “احمدحسن الیمانی” از سحر و جادو برای رسیدن به مقاصد خود استفاده می کند و نظام منحل شده ی بعث در نیمه دهه ی ۹۰ وی را برای فراگیری فنون سحر به هند فرستاده است.
در سندی که به تازگی فاش شده مشخص می شود که دجال “حسن الیمانی” روابط محکمی با گروهک القاعده دارد در این سند آمده است: با پشتیبانی نظامی جریان الیمانی در عراق از سوی گروه القاعده جهت ضربه زدن به رهبران شیعه در عراق موافقت شد، این سند کاملا سری است وپشتیبانی باید فقط نظامی و در اسرع وقت صورت بگیرد.

برخی از ادعاهای این فرد
۱٫ او خود را با چهار واسطه، فرزند حضرت مهدی معرفی میکند.
۲٫ خود را یمانی دانسته که وظیفه زمینهسازی ظهور را بر عهده دارد.
۳٫ معتقد است پس از وفات امام زمان به عنوان امام و خلیفه حکومت را به
دست میگیرد.
۴٫ خود را دارای عصمت، علم و میراث اهلبیت میداند (واحد تحقیقات… ، بیتا _ الف: ۳۰).
۵٫ معتقد است همان فردی است که به جای عیسی به صلیب کشیده شده و همراه با انبیای گذشته بوده است (بصری، ۲۰۱۰الف: ج۱-۴، ۲۹۹).
۶٫ اعتقاد دارد دو فرد با عنوان «دابه الارض» وجود دارد که بنابر روایات، یکی از آنها علی است و در زمان رجعت میآید و دیگری خود اوست که در آخرالزمان و پیش از حضرت علی رجعت خواهد کرد (همو: ۲۳۵).
۷٫ خود را یکی از ۳۱۳ یار حضرت مهدی میداند.
۸٫ خود را صاحب بیرق رسول خدا میداند و دلیلش این است که بر روی پرچمش نوشته شده است «البیعه لله»! (واحد تحقیقات… ، بیتا _ الف: ۲۵).
۹٫ علم اصول، فلسفه، منطق، رجال و سندشناسی را بدعت میداند (همو: ۳۷).
۱۰٫ تقلید از مراجع را جایز نمیداند و خود را تنها پاسخگو معرفی کرده است (بصری، ۲۰۱۰الف: ج۱، ۱۰۱).
۱۱٫ در میان مراجع تنها به امام خمینی و شهید سید محمد صدر صاحب موسوعه امام مهدی احترام میگذارد که البته این مطلب با توجه به دیگر عقاید او، برای مریدانش نیز حل نشده است (بصری، ۱۴۳۱: ج۱-۳، ۴۸،۷۶، ۳۱۵).
۱۲٫ خواب و استخاره را از جمله ادله اثبات خود بیان میکند و خواب را کوتاهترین راه اثبات خود میداند (همو: ۹).
۱۳٫ امر رجعت بعد از تمام شدن حکومت ۱۲ امام (مهدیین) که جانشین حضرت مهدی بودهاند و اولین آنان احمد بصری است رخ خواهد داد.
۱۴٫ همۀ کتابهای نوشته شده در انتشارات انصار الامام المهدی و سایت رسمی انصار، مورد تأیید احمد بصری است و آنها را ملاک دعوت خود میداند. (بصری، ۲۰۱۰ب: ۲۹؛ همو، ۲۰۱۰ج: ۲۵؛ همو، ۱۴۳۱: ج۴-۶، ۵۲۷ و ۵۸۳).
نقد و بررسی ادلۀ احمدحسن و پیروانش
تا کنون کتابها و سخنرانیهای متعددی در نقد این جریان صورت گرفته است که بهترین نمونۀ آن، کتاب دعوه احمد الحسن بین الحق و الباطل است. گفتنی است در تحلیل ادعاهای این فرد میتوان به بررسی ترتیبی پرداخت؛ بدینگونه که همۀ ادلۀ آنان را نقد کنیم، یا اینکه به نقد قسمتی از این ادله بپردازیم. در این نوشتار به چند دلیل گزینۀ دوم را برگزیدهایم؛ از جمله اینکه سخن گزافه گفتن مشکل نیست و این روش در میان همۀ مدعیان مرسوم بوده است که به اصطلاح از طریق ارائه رطب و یابس و یا آسمان ریسمان بافتن، ادعاهای خود را اثبات نمایند. در این شرایط لازم است نقاد، تدبیر امر را به دست گرفته و در دام آنها گرفتار نشود، وگرنه باید همۀ عمر خود را برای تحلیل ادلۀ مدعیان متعدد صرف کند. همچنین برخی از مباحث ارائه شده از سوی احمد بصری، توسط علما تحلیل شده و پاسخهای متعددی در اختیار محققان قرار دارد که ما را از بحث مجدد بینیاز میکند؛ مباحثی مانند شرعی بودن یا نبودن خمس دادن به فقها در دوران غیبت، درستی یا نادرستی بررسی اسناد روایات و بهرهگیری از علم رجال، دینی یا غیردینی بودن مباحث منطق و فلسفه، مباحث رجعت و… .
نکتهای که باید دربارۀ موضوعهای مذکور بدان توجه شود، این است که وارد کردن اشکال همیشه راحت است، اما در پاسخ به این پرسشها باید به بیان مقدمات و مبانیای پرداخت که از حوصله این نوشتار و خوانندگان به دور است. از اینرو خوانندۀ گرامی را به کتب و مقالاتی که به این موضوع پرداختهاند ارجاع میدهیم (برای مثال، نک: ترابی، ۱۳۸۷: ۳۵؛ حسینی قزوینی، ۱۴۳۰: ج۱، ۳۷۱ و ج۲، ۵۸۰).
دیگر دلیل بهکارگیری روش دوم، این است که وی مدعی است معصوم بوده و دارای علم رسول خدا است و تمام ادلۀ او صحیح بوده و امکان رد کردن آنها وجود ندارد. ما نیز از این زاویه که اگر تعدادی از دلایل او را رد کنیم و دروغگو بودن او را اثبات نماییم، توانستهایم ریشۀ ادعاهای او را از بین ببریم، به نقد برخی از ادلهاش بسنده میکنیم.
در بررسی ادعاهای این فرد، به سه محور استفاده از روایات غیرمعتبر و جعلی، تقطیع روایات و تحریف معنا و مراد روایت، اشاره خواهیم کرد و برای هر قسمت نمونههایی را از میان مصداقهای متعدد ذکر خواهیم کرد.
۱٫ استفاده از روایات غیرمعتبر و جعلی
یکی از مشکلات در حوزۀ مباحث مهدویت، ساخته شدن روایاتی برای منافع فرقهای و نیز پدیدار شدن روایتهای تازه یافت در منابع متأخر است. توسط برخی نویسندگان، روایتهایی مطرح شده که نهتنها دلیلی بر پذیرش آنها وجود ندارد، بلکه شواهدی دربارۀ اعتبار نداشتنشان موجود است. مدعیان دروغین از این مطلب استفاده کرده و در مسیر پیشبرد اهداف خود، این دسته از نشانهها را پررنگ نمودهاند. برای مثال، برای گسترش هرچه بیشتر ادعای مهدویتِ عبیدالله المهدی در آفریقا، داعیان اسماعیلیه بر اساس بعضی روایاتِ منسوب به اهلبیت که «ظهور مهدی از مغرب خواهد بود»، روایاتی جعل کرده و پیشبینی میکردند ظهور، در سال غلبۀ فاطمیان بر آفریقا خواهد بود. آنان از امام هادی روایتی نقل میکردند که فرموده است: «با گذشت ۴۲ سال، بلا و گرفتاریای که گرفتار آن هستید، رفع خواهد شد.»
مبلغان اسماعیلی برای جلب اقوام بربر و بادیهنشین به مهدویت، احادیثی جعل کردند که بر اساس آنها، مهدی موعود از بین اقوام شیعهنشین ظهور خواهد کرد. بیشتر این احادیث، ظهور مهدی را از نواحی دوردست کشورها و کنارههای سرزمینهای آباد مانند «زاب» در آفریقا و «سوس» در مغرب تعیین میکرد (عرفان، ۱۳۸۸: ۱۴۵؛ همچنین نک: جعفریان، ۱۳۹۱: ۳۰ و ۳۹).
احمد بصری نیز از قافله دیگر مدعیان جا نمانده و در دعوت خود، به برخی روایتهای نشانه ظهور استناد کرده است که هیچ جایگاه علمی ندارند.
از جمله روایتهای مورد اشارۀ او عبارتند از:
الف) روایت رسول خدا دربارۀ ملک فهد
عن مسند احمد عن النبی: یحکم الحجاز رجل اسمـه علی اسم حیوان إذا رأیته حسبت فی عینه الحول من البعید و إذا اقتربت منه لا تری فی عینه شیئاً، یخلفه له أخ اسمـه عبد الله، ویل لشیعتنا منه أعادها ثلاثاً بشرونی بموته أبشرکم بظهور الحجه؛ (طباطبایی حسنی، ۱۴۲۹: ۱۳۷)
در مسند احمد بن حنبل آمده است که رسول خدا فرمود: مردی که اسمش، اسم حیوان است بر حجاز (عربستان) حکومت میکند. اگر از دور به او نگاه کنی، درچشمش انحراف (چپی) میبینی، ولی اگر به او نزدیک شوی در چشمش مشکلی نمیبینی. جانشین یا خلیفهاش برادرش به نام عبدالله خواهد بود. وای بر شیعه ما از دست او! _ پس این جمله را سهبار تکرار کرد _ بشارت مرگش را به من بدهید، شما را به ظهور حجت بشارت میدهم.
در توضیح این ادعا آمده است:
فهد به معنای یوزپلنگ است و فهد در سال ۲۰۰۵ مُرد و حکومت حجاز به برادرش عبدالله رسید. طبق معمول نظامهای پادشاهی، حکومت از پدر به پسر میرسد، ولی در نظام حکومت آل سعود در عربستان، این یک استثناست و حکومت از برادر به برادر میرسد و پیامبر اکرم با این توضیحات، مصداق را دقیقاً روشن فرمودهاند. تصاویر انحراف چشمان فهد از دور و عدم انحراف چشمان او از نزدیک نیز در وبسایت انصار موجود است. (واحد تحقیقات… ، بیتا _ الف: ۱۱)
همچنین میگویند: انشاءالله با این علامات از آیات و احادیث اهلبیت، برای همه مشخص شده باشد که ما در عصر ظهور هستیم.پس قطعاً بایستی امام مهدی و یا وصی و رسول ایشان و یا امر ایشان ظهور کرده باشند. (زیادی، ۱۴۳۲: ۱۸؛ واحد تحقیقات… ، بیتا _ ب: ۱۶) شیخ حیدر زیادی صریحتر از متن فوق اشاره میکند که با توجه به این روایت، نشانه ظهور احمد بصری تحقق یافته و ظهور امام مهدی در حال تحقق است (زیادی، ۱۴۳۲: ۱۷).
منبع روایت: بنابر نقل منابع تبلیغاتی طرفداران احمد، اولین منبع این روایت، کتاب مائتان و خمسون علامه حتی ظهور الامام المهدی اثر محمدعلی طباطبایی حسنی است. با مراجعه به کتاب مسند احمد بن حنبل و سایر متون روایی شیعه و سنی، درمییابیم که این روایت وجود خارجی ندارد و تا کنون کسی آن را ذکر نکرده است. جالب اینکه نویسندۀ کتاب مائتان و خمسون علامه، خود نیز این روایت را در هیچ منبع حدیثی ندیده است و در استناد آن به مسند احمد و رسول خدا چنین میگوید: هذ الخبر نقله إلیّ أحد الفضلاء المطلعین؛ (طباطبایی حسنی، ۱۴۲۹: ۱۳۷) این خبر را یکی از فضلای مطلع !!! برای من نقل کرده است.
عجیب است احمد بصری که ادعای علم امامت دارد نفهمیده که این روایت در مسند احمد و هیچ منبع روایی معتبر دیگری وجود ندارد و به نوعی دروغ بستن به رسول خدا به شمار میرود. این کتاب نهتنها از منابع دست اول و معتبر نیست، بلکه در آن مواردی وجود دارد که بر عدم دقت علمی نویسندۀ آن دلالت دارد؛ مواردی مانند توجه به تطبیقگرایی که اگر چه به صورت احتمالی بیان میکند، اما در این زمینه افراط دارد از قبیل تطبیق لفظ «جهجاه» به محمدرضا پهلوی با این توجیه که این عبارت برگردان شاهنشاه است! (همو: ۱۲۱)، بیان احتمالی زمان ظهور (همو: ۲۰۵)، استفاده از سخنانی با عنوان روایت که در منابع روایی مشابه نداشته و در هیچ منبع روایی پیش از دوران مشروطه نیز وجود ندارد (خبرآنلاین، رسول جعفریان: «بازار گرم تطبیق علایم ظهور در مشروطه») همچون به کار بردن عبارت «طهران» و بیان ویژگی زنان تهرانی در روایتی منسوب به امام صادق (همو: ۱۶۴)، استفاده از منابع غیرمعتبر در مباحث مهدویت مانند نوائب الدهور، بیان الائمه سید مهدی نجفی، عقاید الامامیه سید ابراهیم زنجانی و… (نک: عاملی، ۱۴۲۴).
نویسندۀ کتاب معتقد است نیازی به بررسی و جدا کردن روایات معتبر از غیرمعتبر درمباحث مهدوی وجود ندارد (طباطبایی حسنی، ۱۴۲۹: ۱۰). او با همین نگاه به سخنانی عجیب به نام اهلبیت اشاره میکند و در پایان کتابش با توجه به خوابی که مادرش دیده است، خود را از یاران امام زمان میداند و معتقد است در حیات او ظهور اتفاق خواهد افتاد (همو: ۲۰۲).
محتوای روایت: این روایت هیچ دلیلی بر مدعای احمد بصری نیست و تنها به صورت کلی به ظهور حجت اشاره میکند و مشخص نیست انصار و مریدان احمد (نک: حطاب، ۲۰۰۹: ۳۴)، با چه استدلالی عبارت «حجه» را به او تطبیق میدهند. از طرف دیگر، باید مراد از مرگ خلیفه، مرگ ملک عبدالله باشد نه ملک فهد؛ زیرا مطابق با قوانین ادبی باید ضمیر را به نزدیکترین مرجع آن بازگرداند، و نزدیکترین مرجع برای ضمیر، نام عبدالله بوده و اگر بخواهیم به روایتی مشابه نیز اشاره کنیم، شیخ طوسی مرگ حاکمی به نام عبدالله را از نشانههای ظهور دانسته است، نه فردی به نام فهد.
با این سخن باید به احمد بصری متذکر شد که پیش از موعد آمده است و بر فرض پذیرش روایت منسوب به رسول خدا، باید صبر کند تا ملک عبدالله از دنیا برود.
ب) روایت خلع حاکم مصر
عن علی : … صاحب مصر علامه العلامات و آیته عجب لها إمارات، قلبه حسن و رأسه محمد و یغیر أسم الجد، إن خرج من الحکم فاعلم ان المهدی سیطرق أبوابکم، فقبل أن یقرعها طیروا الیه فی قباب السحاب (الطائرات) أو أئتوه زحفاً و حبواً على الثلج؛ (داود، بیتا _ الف: ۴۱۲) از علی نقل شده است: صاحب مصر علامت علامتهاست و نشانه او آن است که دارای امارت (حکومت) است. قلب او حسن است و سر او محمد و نام جدش را تغییر میدهد. اگر بیرون رفت بدانید که مهدی درهای شما را خواهد کوبید. پس پیش از آنکه درهایتان را بکوبد به سوی او ولو بر روی ابرها پرواز کنید یا سینهخیز بر روی برف (یخ) بشتابید.
بنابر ادعای این گروه، مراد از پادشاه مصر، »«محمد حسنی سید المبارک» است که ابتدای نام او محمد، وسط آن حسن و با حذف نام جد خود یعنی سید، به صورت «محمد حسنی مبارک» خوانده شده و اکنون از حکومت خلع گردیده، در نتیجه مهدی باید درب خانه شما را زده باشد، که آن هم احمد بصری است (واحد تحقیقات… ، بیتا _ الف: ۱۱).
منبع روایت: سایتهای رسمی احمد و منابع تبلیغاتی او، آدرس این سخن را کتاب ماذا قال علی عن آخر الزمان تألیف سید علی عاشور، دانستهاند، در حالی که اولین منبع این سخن، کتاب المفاجأه بشراک یا قدس تألیف محمد عیسی داود است. نقطۀ اشتراک هردو کتاب در این است که هیچیک از منابع معتبر و مصادر اولیۀ نقل حدیث نیستند و با توجه به اینکه این افراد خود نیز از معاصران بوده و امیر المؤمنین را درک نکردهاند، باید از منبعی معتبر آدرس دهند که چنین اتفاقی نیز رخ نداده است.
نویسنده کتاب المفاجاه یکی از روزنامهنگاران و اساتید دانشگاه مصر است که ادعا دارد نزد برخی از اولیای خدا علوم غریبه را آموزش دیده است. این فرد سنی بوده و نسب خود را به امام حسن مجتبی میرساند. وی اعتقاد دارد مقداری از علوم اهلبیت بهویژه علومی موجود از علم جفر حضرت علی در اختیار پدر، عمو و خود اوست (همو: ۵۷). او علم جفر را علم اعداد دانسته و با تدوین کتابهایی و ادعای آموزش در اینباره، سخنانی را به حضرت علی نسبت میدهد که تا کنون هیچیک از علمای شیعه و اهلسنت بدان اشاره نکردهاند. در کتاب او تصریح امام علی به نام کشورهای امریکا، اسرائیل، نپال، تبت، کره شمالی و جنوبی، اروپا، سنگاپور و… و حتی بیان نام انورسادات، اختلافات در مصر وجریان صلح کمپ دیوید را میبینیم (نک: همو: ۴۱۲، ۴۳۸، ۴۳۹، ۴۷۲) و در اصل، هر آنچه را که در پیرامون ما اتفاق افتاده است را در قالب روایتی از علی بیان میکند! اگرچه این فرد ادعا دارد که علوم نابی را در اختیار دارد، اما تولد حضرت مهدی را در مدینه نه سامراء دانسته و مطابق با عقاید اهلسنت، آن حضرت را از نسل امام حسن مجتبی میداند. نکتۀ درخور تأمل اینکه در بخشی از کتابش پس از بحث دربارۀ مرگ فردی با نام عبدالله در آخرالزمان که در روایت پیشین بدان اشاره شد محبت شدید خود به ملک عبدالله پادشاه عربستان را کتمان نمیکند و میکوشد او را به عنوان انسانی شجاع، ضدامریکایی و متدین معرفی کند (همو: ۳۹۳).
همچنین بسیار عجیب است با اینکه این فرد چنین اطلاعاتی را برای خود دانسته، اما خلیفۀ اول و دوم و همچنین معاویه را از اولیای خدا و خواص معرفی میکند (همو: ۷۸ و ۸۴) و در کتابی دیگر که دربارۀ امام مهدی نگاشته است قذافی را یکی از زمینهسازان ظهور معرفی میکند (داود، بیتا _ ب: ۱۳۶و ۱۳۸).
اگرچه نویسندۀ مذکور ادعا دارد مقداری از علم جفر ائمه در اختیار اوست و مطالب خود را در کتابی جداگانه با عنوان الجفر، أسرار الهاء فی الجفر به چاپ رسانده است، اما باید توجه داشت که یقیناً ادعای این فرد اشتباه است و علم جفر ذکر شده در احادیث اهلبیت از منابع اختصاصی علوم ائمه به شمار میرود و در اختیار هیچکس دیگری قرار نمیگیرد (نک: صفار، ۱۴۰۴: ج۱، ۱۵۱؛ کلینی، ۱۴۰۷: ج۱، ۲۳۸). آنچه امروزه به عنوان علم جفر آموزش داده میشود، با علم جفر موجود نزد امامان معصوم متفاوت است و نمیتوان با توجه به علوم غریبهای که در اختیار برخی از اولیای خدا و حتی برخی از شیادان قرار دارد، آنچه را به دست آوردهایم به ائمه نسبت دهیم و به عنوان روایت نقل کنیم؛ چراکه این امر نیز مصداق دروغ بستن به اهلبیت است.
نکتۀ دیگر دربارۀ روش کاری محمد عیسی داود، این است که به نسخ خطیای اشاره دارد که گویا تنها در دسترس اوست و گزارشهایی را از آنها عنوان میکند که ساختگی بودنشان مخفی نیست. یکی از محققان معاصر، شگرد برخی از شیادان را چنین توضیح میدهد: استناد به آثار مخطوط غیررسمی و ناشناخته؛ از قدیمالایام رسم بر این بوده است که در این زمینه (ادعاهای ظهور)، به آثار مخطوطی استناد میشده که در دسترس عموم قرار نداشته است. برای مثال، گفته میشود فلان مطلب را در نسخهای در خانۀ فلان شخص دیده است، اما اکنون نمیداند د راختیار کیست؛ یا در نسخهای کهنه آن را دیده است که در خانۀ فلان شیخ در فلان شهر دوردست بوده است. در این زمینه آثاری که به عنوان جفر و جامعه شناخته شده، گاه منسوب به علی یا منسوب به امام صادق است، نقش مهمی را بر عهده دارد. غالب این متون برای دیگران شناخته شده نیست؛ به علاوه نسخههای فراوان و متعدد و متفاوتی که بیشتر مربوط به علم اعداد و حروف و شامل جدولهای عجیب و غر یب نجومی و غیره است، در دست است که هیچگونه نسبت و استناد آنان به قرون اولیه اسلامی هم ثابت نیست، چه رسد به معصومین. (جعفریان، ۱۳۹۱: ۴۰)
محتوای روایت: برخلاف نظر طرفداران احمد، مراد نویسندۀ کتاب المفاجاه از عبارت «إن خرج»، سقوط و خلع نیست تا با سقوط دولت حسنی مبارک منتظر ظهور مهدی باشیم، بلکه این فرد اعتقاد داشته که صاحب مصر و محمد حسنی مبارک برای زمینهسازی ظهور، خروج و قیام کرده و از زمینهسازان ظهور مهدی به شمار میرود و مراد از «إن خرج»، جنبش حسنی مبارک در راستای ظهور است. او مدعی است فرد زمینهساز ظهور، نام جد خود را تغییر میدهد و صاحب و حاکم مصر است. همچنین در کتابی دیگر از این نویسنده، حسنی مبارک به عنوان «شیر مصر» معرفی شده و نام او را به صورت رمزی «محمد ح» ذکر میکند.
افزون بر مطالب گذشته، دلیلی وجود ندارد که مراد از مهدی در روایت یاد شده، احمد بصری باشد.
۲٫ تقطیع روایات
گاهی فردی برای اثبات ادعای خود به قسمتی از یک روایت اشاره میکند که در صورت بیان آن به صورت کامل و تمام، دلیلی بر ادعای آنها نیست. از اینرو تقطیع و برش زدن روایات، از نمونه شگردهای مدعیان دروغین بوده و با این عمل راهی برای ادعای خود جستوجو میکنند.
احمد بصری نیز برای اهداف خود از این شیوه استفاده نموده و برخی از ادلۀ دعوت خود را با این ترفند بیان میکند.
الف) احمد از بصره
أن الصادق سمـی أصحاب القائم لأبی بصیر فیما بعد فقال: … ومن البصره أحمد؛ (آل سید حیدر کاظمی، بیتا: ۲۱۹) امام صادق در معرفی یاران حضرت مهدی فرمود: … در بصره احمد است.
از جمله روایاتی که برای اثبات نام احمد در روایات ادعا میشود، روایت فوق است. آنها مدعیاند که اهلبیت به نام احمد تصریح کردهاند و این از مصادیق بیان امامت یک امام توسط امام پیش از خود است (بصری، ۱۴۳۱: ج۱، ۶۵).
منبع اصلی این روایت کتاب دلائل الامامه است و اگرچه در انتساب آن به محمد بن جریر طبری _ از علمای همعصر شیخ طوسی _ تردید وجود دارد (نک: صفری فروشانی، ۱۳۸۴: ۲۲۳؛ انصاری، ۱۳۷۳: ۱۳۸)، اما قدمت این کتاب به قرن پنجم هجری میرسد و از منابع متقدم به شمار میرود (نک: تهرانی، ۱۴۰۳: ج۸، ۲۴۲). در همۀ منابع متأخر نیز این روایت را از دلائل الامامه نقل کردهاند؛ از جمله کتاب بشاره الاسلام که احمد بصری نشانی روایت را از این منبع ذکر میکند.
با مراجعه به متن اصلی روایت، به تقطیع شدن آن توسط احمد بصری پی میبریم. عبارت کامل چنین است: وَ مِنَ الْبَصْرَهِ: عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ الْأَعْطَفِ بْنِ سَعْدٍ، وَ أَحْمَدُ بْنُ مُلَیْحٍ، وَ حَمَّادُ بْنُ جَابِرٍ. (طبری، ۱۴۱۳: ۵۷۵)
به تصریح روایت، فردی با نام احمد از بصره، فرزند ملیح است نه فرزند اسماعیل؛ و این روایت نهتنها تصریحی بر نام احمد بن اسماعیل بصری ندارد، بلکه دلیلی برای رد ادعای او نیز به شمار میرود.
ب) اولین یار مهدی از بصره (برای مطالعۀ بیشتر، نک: آیتی، ۱۳۹۲: ۵ – ۴۹)
عن علی: … ألا و ان أولهم من البصره؛ (آل سید حیدر کاظمی، بیتا: ۲۲۱) امیر المؤمنین [در خطبهای] فرمود: اولین یاران مهدی از بصره هستند.
در این روایت تصریح شده است که اولین یاران مهدی از بصره هستند و چون احمد بن اسماعیل نیز اهل آن دیار است، بر او تطبیق میدهند (بصری، ۱۴۳۱: ج۱، ۶۵).
نخستین منبعی که پیش از بشاره الاسلام این روایت را با متن ذکر شده نقل کرده، کتاب الزام الناصب است (حائری یزدی، ۱۴۲۲: ج۲، ۱۶۶). این کتاب، روایت را با عنوان «خطبه البیان» و از علی نقل میکند (برای بررسی سند و اقوال علما دربارۀ اعتبار نداشتن این خطبه، نک: شهبازیان، ۱۳۸۹: ۲۸). هر دو منبع، نام افرادی را که به عنوان یار مهدی در بصره ذکر شده، علی و محارب آوردهاند که نهتنها دلالتی بر نام احمد ندارد، بلکه دروغگویی او را بیش از پیش بر ما آشکار میکند.
الا و ان اولهم من البصره، و آخرهم من الابدال، فأما الذین من البصره فعلی و محارب؛ (آل سید حیدر کاظمی، بیتا: ۲۱۱) بدانید اولین آنان از بصره و آخرینشان از ابدال هستند. پس آنان که از بصرهاند [نامشان] علی و محارب است.
ج) پیشگویی سطیح کاهن
فقال سطیح : … فعندها یظهر ابن المهدی؛ (آل سید حیدر کاظمی، بیتا: ۱۸۷) سطیح کاهن میگوید: در آخرالزمان فرزند مهدی ظهور خواهد کرد.
بنابر این روایت، آنان ادعا دارند با توجه به اینکه احمد فرزند حضرت مهدی است، این سخن به ظهور او اشاره دارد (عقیلی، ۱۴۲۵: ۱۵).
نخست باید متذکر شد که این سخن از یک کاهن نقل شده و اعتبار سخن معصوم را ندارد و حتی به فرض اینکه درست نقل شده باشد، باز هم بر ادعای احمد دلالت نمیکند. اما نکتۀ مهمتر، تقطیع دوبارۀ خبری دیگری است که نشان از راهزنی علمی این گروه دارد.
کهنترین منبعی که قسمتی از عبارتهای این خبر را ذکر کرده است، کتاب الملاحم ابنمنادی (۳۳۶ق) _ از محدثان اهلسنت _ است (ابنمنادی، ۱۴۱۸: ۵۱، البته عبارت مذکور در این کتاب ذکر نشده است). در میان عالمان شیعی نیز اولین منبع نقل این خبر، کتاب مشارق انوار الیقین اثر حافظ رجب برسی (۸۱۳ق) بوده و تمام منابع متأخر دیگر مانند بحار الانوار از این کتاب نقل میکنند (برسی، ۱۴۲۲: ۲۰۰).
پس از مراجعه به کتاب مشارق انوار الیقین و مصدر نقل بشاره الاسلام که بحار الانوار است درمییابیم که در بشاره الاسلام اشتباه چاپی رخ داده و عبارتی از قلم افتاده است. متن درست خبر چنین است: فعندها یظهر ابن النبی المهدی؛ (همو؛ مجلسی، ۱۴۰۳: ج۵۱، ۱۶۳) در آخرالزمان فرزند رسول خدا، یعنی حضرت مهدی ظهور خواهد کرد. این همان اعتقاد همۀ مسلمانان جهان است که روزی حضرت مهدی که از نسل رسول خدا است ظهور خواهد کرد.
برخی از مبلغان این گروه، ادعا میکنند شاید در نسخهای خطی عبارت «ابن المهدی» باشد و در نسخۀ موجود نزد صاحب کتاب بشاره الاسلام نیز عبارت «ابن المهدی» بوده است. (دیراوی، ۲۰۱۲: ۴۴) این گروه، نهتنها دلیلی بر این مدعا ذکر نمیکنند و نسخهای که چنین عبارتی داشته باشد در اختیار ندارند، بلکه با توجه به اینکه عبارت بشاره الاسلام از بحار الانوار بوده و در تمامی نسخ بحار الانوار و مشارق انوار الیقین، «ابن النبی المهدی» آمده است، تردیدی در اشتباه این گروه باقی نمیماند. اگرچه ممکن است برخی الفاظ نقل شده در بحار الانوار و مشارق انوار الیقین با یکدیگر تفاوت داشته باشند، اما از قضا در این عبارت، هیچ نسخهای با نسخۀ دیگر تعارض و تفاوت ندارد.
۳٫ تحریف معنا و مقصود روایت
احمد و یارانش برای اثبات ادعای خود، به تغییر معنا در روایات روی آورده و اخباری که به آنها ارتباط ندارد و دربارۀ حضرت مهدی نقل شده است را به خود نسبت میدهند. در اینجا به تعدادی از برداشتهای نادرست این گروه اشاره میکنیم:
الف) نام مخفی و نام آشکار
قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ وَ هُوَ عَلَى الْمِنْبَرِ: یَخْرُجُ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِی فِی آخِرِ الزَّمَانِ أَبْیَضُ اللَّوْنِ مُشْرَبٌ بِالْحُمْرَهِ مُبْدَحُ الْبَطْنِ عَرِیضُ الْفَخِذَیْنِ عَظِیمٌ مُشَاشُ الْمَنْکِبَیْنِ بِظَهْرِهِ شَامَتَانِ شَامَهٌ عَلَى لَوْنِ جِلْدِهِ وَ شَامَهٌ عَلَى شِبْهِ شَامَهِ النَّبِیِّ لَهُ اسْمَـانِ اسْمٌ یَخْفَى وَ اسْمٌ یَعْلُنُ فَأَمَّا الَّذِی یَخْفَى فَأَحْمَدُ وَ أَمَّا الَّذِی یَعْلُنُ فَمُحَمَّدٌ؛ (صدوق، ۱۳۹۵: ج۲، ۶۵۳) امیر المؤمنین بر فراز منبر فرمودند: از فرزندان من در آخر الزّمان فرزندى ظهور کند که رنگش سفید متمایل به سرخى و سینهاش فراخ و رانهایش سطبر و شانههایش قوى است و در پشتش دو خال است؛ یکى به رنگ پوستش و دیگرى مشابه خال پیامبر و دو نام دارد؛ یکى نهان و دیگرى آشکار. امّا نام نهان احمد و نام آشکار محمّد است.
آنان بر این باورند که مراد از عبارت «اسم» در اینجا «شخصیت» است و نمیتوان آن را حمل بر معنای حقیقی «اسم» که نام افراد است کرد. از اینرو مدعی هستند که در روایت، به شخصیت مخفی و گمنام احمد در برابر شخصیت آشکار و شناخته شدۀ حضرت مهدی اشاره شده است (نک: بصری، ۲۰۱۰الف: ج۱-۴، ۲۲۹).
بسیار عجیب است که این افراد در تعیین مصداق برای صفات ذکر شده در ابتدای روایت تصریح میکنند این ویژگیها به امام مهدی اختصاص دارد و علی در مقام بیان ویژگیهای جسمانی حضرت مهدی بوده است، اما بدون دلیل، ادامۀ روایت را اشاره به دو فرد میدانند (نک: زیادی، ۱۴۳۲: ۵۸). اشتباه این گروه در استدلال به روایت بر کسی پوشیده نیست، و استدلال آنان جز ناآگاهی از فقهالحدیث و درک متن دلیلی ندارد.
همانگونه که در ابتدای روایت بیان شده است، امام علی همۀ این ویژگیها و عبارت نام آشکار و مخفی را برای یک فرد ذکر نموده، نه دو نفر؛ و از عبارتهایی مفرد مانند «یخرج رجل»، «له»، «رأیته» و «یده» استفاده کرده است. به یقین امام علی دو اسم را برای یک فرد بیان کرده است و مراد آن حضرت در این روایت، امام مهدی است. همچنین ممکن نیست که علی ویژگیهای یک نفر را بیان کند و در مورد یک فرد سخن بگوید، اما در مقام تطبیق، انتهای کلام را بیدلیل به دونفر نسبت دهد.
مراد از اسم مخفی نیز این است که عموماً مردم حضرت مهدی را با نام «محمد» میشناسند و کمتر از نام «احمد» استفاده میکنند و عبارت «یخفی» به نام کماستعمال و غیرمعروف تعبیر میشود.
احمد و مبلغان وی با تمسک به توجیهی عجیب، از معنای حقیقی «اسم» که همان «نام» است پرهیز کرده و به معنای مجازی آن، یعنی «شخصیت» روی میآورند. یکی از آنان میگوید: بطبیعه الحال المتبادر من الاسم هو الاول، أی اللفظ الذی یوضع علامه علی الشخص، لا الشخص نفسه. … فلو کان المراد اللفظ فهو قد ذکره فی نفس الروایه و فی نفس الموضع بقوله «فأحمد»، إذن لابد أن یکون المراد خفاء شخص القائم علی الناس. (دوایری، ۲۰۱۲: ۱۴۷) او معتقد است که اگر مراد از «اسم» در روایت «نام» بود، چرا آن را عنوان کردهاند؟ پس مراد شخصیت مخفی است.
در عبارتهای گذشته توضیح دادیم که با توجه به عبارتهای به کار رفته به صورت مفرد و برای یک فرد، امکان ندارد مراد حضرت علی دو نفر باشد و به هر صورت، روایت بر یک نفر دلالت دارد و ویژگیهای یک فرد را مطرح کرده است و به هیچ ترفندی نمیتوان مراد از ضمیر مفرد را جمع یا مثنیٰ گرفت.
در پاسخ به این توجیه نیز باید گفت اگرچه برخی از روایات، حکم به حرمت به کار بردن نام حقیقی حضرت مهدی دادهاند، اما در اخبار بدان تصریح شده است. پس نمیتوان گفت دلیل مخفی بودن نام دیگرِ امام عصر اشارۀ امام علی به نام مخفی آن حضرت است؛ زیرا به کار بردن آن به قدری در میان مردم کم است که آن را نام مخفی و کماستعمال میدانند. همین پرسش که اگر مقصود، مخفی بودن نام بوده، چرا در روایات ذکر شده است در بحث همانندی نام حضرت مهدی با نام پیامبر نیز باقی است که در توجیه آن، علمای بزرگوار توضیحاتی ارائه دادهاند (برای مطالعۀ این بحث، نک: طبسی، ۱۳۸۱: ۲۰۳؛ سلیمیان، ۱۳۸۵: ج۱، ۲۰۱).
ب) شباهت کنیۀ امام مهدی با نام عمویش
عِیسَى الْخَشَّابِ قَالَ: قُلْتُ لِلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ: أَنْتَ صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ؟ قَالَ: لَا، وَ لَکِنْ صَاحِبُ الْأَمْرِ الطَّرِیدُ الشَّرِیدُ، الْمَوْتُورُ بِأَبِیهِ، الْمُکَنَّى بِعَمِّهِ، یَضَعُ سَیْفَهُ عَلَى عَاتِقِهِ ثَمَانِیَهَ أَشْهُر؛ (ابنبابویه، ۱۴۰۴: ۱۱۵؛ صدوق، ۱۳۹۵: ج۱، ۳۱۸) عیسى خشّاب گوید: به امام حسین گفتم: آیا شما صاحبالامر هستید؟ فرمود: خیر، و لیکن صاحبالامر طرید و شرید و خونخواه پدرش و داراى کنیهای با اسم عمویش است. او شمشیرش را هشت ماه روى دوش خود مى نهد.
کنیۀ امام مهدی، ابوالقاسم است و ایشان نمیتواند کنیهای مطابق با اسم عمویش، عباس بن علی بن ابیطالب داشته باشد. لذا روایت به فردی اشاره دارد که کنیهاش «ابوالعباس» بوده و آن فرد احمد است.
احمد بصری نیز دربارۀ این روایات و تبیین «المکنی بعمه» میگوید: و المراد من الکنیه هنا، أی: أبو فلان. و عمه المقصود فی الروایه العباس بن علی؛ (بصری، ۱۴۳۱: ج۱-۳، ۱۹۲) مراد از کنیه این است که بگویی:ابوفلان، و مراد از عمو در این روایت حضرت عباس بن علی است.
باید توجه کرد که احمد بصری، دلیلی در اثبات ادعای خود که مراد از «المکنی بعمه» عباس بن علی است _ ذکر نکرده و با توجه به احتمالات، میتوان مراد از «عمّه» را امام حسن مجتبی و دیگر برادران امام حسن عسکری از جمله جعفر _ دانست.
برابر با مبانی علم حدیث و بیان نورانی امام علی، در تحلیل اخبار اهلبیت باید به روایات همخانوادۀ آن نگریست تا بتوان روایت مجمل را تبیینی صحیح نمود. به تعبیر دیگر، همانگونه که در تفسیر آیات قرآن، از آیات دیگر کمک گرفته میشود، در تبیین روایات نیز همین روش به کار میرود (نک: کلینی، ۱۴۰۷: ج۱، ۶۳). با این وصف و با توجه به روایات دیگر، پیام این حدیث کاملاً روشن است و در میان احتمالات داده شده، مراد از «عمّه»، جعفر برادر امام حسن عسکری و عموی امام مهدی است.
در نقل شیخ صدوق از امام حسن عسکری، مطلب فوق تبیین گردیده و امام مهدی دارای دو کنیه است؛ گاهی آن حضرت را «ابوالقاسم» و گاهی «ابوجعفر» خواندهاند (نک: مجلسی، ۱۴۰۳: ج۵۱، ۳۸). در نقل شیخ صدوق آمده است: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ مَاجِیلَوَیْهِ؟رض؟ قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى الْعَطَّارُ قَالَ: حَدَّثَنَا الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ النَّیْسَابُورِیُّ قَالَ: حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ الْمُنْذِرِ عَنْ حَمْزَهَ بْنِ أَبِی الْفَتْحِ قَالَ: جَاءَنِی یَوْماً فَقَالَ لِیَ: الْبِشَارَهُ وُلِدَ الْبَارِحَهَ فِی الدَّارِ مَوْلُودٌ لِأَبِی مُحَمَّدٍ وَ أَمَرَ بِکِتْمَانِهِ. قُلْتُ: وَ مَا اسْمُهُ؟ قَالَ: سُمِّیَ بِمُحَمَّدٍ وَ کُنِّیَ بِجَعْفَر؛ (صدوق، ۱۳۹۵: ج۲، ۴۳۲)
حسن بن منذر گوید: روزى حمزه بن أبىالفتح به نزد من آمد و گفت: مژده که روز گذشته براى امام حسن عسکرى در سرا فرزندى متولّد گردید و او فرمان داد که کودک را پنهان دارند. گفتم: نام او چیست؟ گفت: او را محمّد نامیدهاند و کنیهاش ابوجعفر است.
در عبارتی دیگر نیز به این مطلب تصریح شده است: وَ قَالَ أَبُو الْحَسَنِ عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ حَبَّابٌ، حَدَّثَنِی أَبُو الْأَدْیَانِ قَالَ: قَالَ عَقِیدٌ الْخَادِمُ وَ قَالَ أَبُو مُحَمَّدِ بْنُ خَیْرَوَیْهِ التُّسْتَرِیُّ وَ قَالَ حَاجِزٌ الْوَشَّاءُ کُلُّهُمْ حَکَوْا عَنْ عَقِیدٍ الْخَادِمِ وَ قَالَ أَبُو سَهْلِ بْنُ نَوْبَخْتَ: قَالَ عَقِیدٌ الْخَادِمُ: وُلِدَ وَلِیُّ اللَّهِ الْحُجَّهُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ـ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ ـ لَیْلَهَ الْجُمُعَهِ غُرَّهَ شَهْرِ رَمَضَانَ سَنَهَ أَرْبَعٍ وَ خَمْسِینَ وَ مِائَتَیْنِ مِنَ الْهِجْرَهِ وَ یُکَنَّى أَبَا الْقَاسِمِ وَ یُقَالُ أَبُو جَعْفَرٍ وَ لَقَبُهُ الْمَهْدِیُّ؛ (همو: ج۲، ۴۷۵)
… و ابو سهل بن نوبخت گوید: عقید خادم مىگوید: ولىّ خدا حجّه بن الحسن در شب جمعه اوّل ماه رمضان سال ۲۵۴ هجرى به دنیا آمد و کنیۀ او ابوالقاسم و ابوجعفر و لقبش مهدى است.
ج) انتساب خود به امام حسن عسکری و بهکار گیری عنوان«الحسن»
امام صادق در پاسخ به مفضل بن عمر و دربارۀ ویژگیهای زمان ظهور فرمود: صَاحَ صَائِحٌ بِالْخَلَائِقِ مِنْ عَیْنِ الشَّمْسِ بِلِسانٍ عَرَبِیٍّ مُبِینٍ یَسْمَعُهُ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْض یا مَعْشَرَ الْخَلَائِقِ هَذَا مَهْدِیُّ آلِ مُحَمَّدٍ وَ یُسَمِّیهِ بِاسْمِ جَدِّهِ رَسُولِ اللَّهِ وَ یُکَنِّیهِ بکنیته ، وَ یَنْسُبُهُ إِلَى أَبِیهِ الْحَسَنِ الْحَادِیَ عَشَرَ إِلَى الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ بَایِعُوهُ تَهْتَدُوا، وَ لَا تُخَالِفُوا أَمْرَهُ فَتَضِلُّوا؛ (خصیبی، ۱۴۱۹: ۳۹۷)
گویندهاى از چشمۀ خورشید به زبان عربى فصیحى بانگى میزند که اهل آسمانها و زمین آن را میشنوند، و میگوید: اى مردم عالم، این مهدى آل محمد است و او را به نام و کنیۀ جدش پیغمبر میخواند و به پدرش حسن امام یازدهم تا حسین بن على صلوات اللَّه علیهم اجمعین نسبت میدهد. آنگاه گوینده میگوید: با وى بیعت کنید که رستگار میشوید و با امر او مخالفت ننمایید که گمراه خواهید شد.
پیروان احمد بصری او را «احمد الحسن» میخوانند و معتقدند بنابر این روایت، او از طریق امام حسن عسکری به خاندان رسول خدا متصل میشود (بصری، بیتا: ۶۰).
استدلال به این روایت، نادانی و ناآگاهی این گروه را یادآور میشود و با اینکه احمد بصری، کنیۀ خود را «ابوالعباس» دانسته (بصری، ۱۴۳۱: ج۱-۳، ۱۹۲) نمیتوان کنیۀ ذکر شده در روایت که «ابوالقاسم» است را به او نسبت داد. در نتیجه این روایت به نام حضرت مهدی تصریح دارد که بنابر روایات، آن حضرت همنام رسول خدا و کنیۀ ایشان کنیۀ جد بزرگوارشان است (صدوق، ۱۳۹۵: ج۱، ۲۸۷).
افزون بر سخن فوق، عبارتهای قبل و بعد روایت، با حضرت مهدی مطابقت دارد. در روایت تأکید شده که این فرد در سال ۲۵۷ قمری به دنیا آمده (حلی، ۱۴۲۱: ۴۴۰) و در بین رکن و مقام با او بیعت شده و ۳۱۳ یار دارد و امام حسین او را همراهی میکند (همو: ۴۴۲). در فرازی دیگر از روایت نیز بحث ندا به نام و کنیۀ ایشان که با نام و کنیۀ رسول خدا یکی است مطرح شده که با این قسمت مذکور از روایت همسو است (همو: ۴۳۵).
برخی اشکالات و تناقضات بر جریان مدعی یمانی ( احمد الحسن )
اگر کسی از گذشته وحال جریان یمانی خبر داشته باشد ، با سیلی از اشکالات شرعی ، عرفی وعقلی ونیز تناقضات آشکار و ابهامات زیاد مواجه می شود . در این نوشتار به گوشه ای از آنها اشاره می گردد .
۱ـ بنا بر شهادت افراد مطّلع وآگاه ، مدّعی جریان یمانی شخصی به نام احمد اسماعیل صیمری از طایفه صیامر منطقه زبیر است . این طایفه از بنی هاشم نیستند . امّا با این حال نامبرده با پوشیدن عمامه سیاه ویدک کشیدن عنوان سید احمد ، خود را سیّد واز بنی هاشم معرفی کرده است . قطعاً این کار از باب دروغگویی و فریب دیگران شرعاً حرام است.
۲ـ در صوتی که از او در ابتدای کار پخش شده است، میگوید: من یک روستایی ساده هستم وهیچ گونه ادّعایی ندارم . امّا در عین حال می گوید : خدا مرا برگزیده وائمه همراه من هستند . ومن صاحب نفس مطمئنه ام . ونور سراسر وجود مرا فرا گرفته و …… قطعاً این ادّعاهای بزرگ با بی ادّعا بودنش در تناقض است.
۳ـ در همان صوت، وقتی به عربی فصیح تکلم می کند ، در لحن کلام او اشتباهات زیاد ( نحوی و صرفی ) وجود دارد، که نشان میدهد سواد کافی ندارد . این واقعیت با ادّعاهای بزرگی که دارد سازگار نیست.
۴ـ احمد اسماعیل از یک سو ادّعای فرزندی امام زمان (عج) می کند ، واز سوی دیگر ادّعا می کند که برای اولین بار امام زمان (عج) را در عالم خواب ، وسپس در ماه شعبان ۱۴۲۰ ق ( مصادف ۱۳۷۸ ش ) امام زمان را در برای دومین بار در بیداری دیده است ! یعنی آن زمان که از عمر او بیش از ۲۵ سال گذشته است . چطور امکان دارد فرزند امام زمان تا آن موقع بابای خود را ندیده باشد ؟!
۵ـ وی با وجود ادّعای فرزندی امام زمان (عج) ، امّا خود را احمد بن الحسن می نامد . در حالی که می بایست خود را « احمد بن محمد » می نامید . چون نام امام زمان حسن نیست. بلکه حسن نام پدر امام زمان است . گویا « قاعده دروغگو فراموشکار است » در این جا جریان دارد. وی خود را به واسطه جد چهارمش به نام سلمان منتسب به امام عصر می داند در حالی که نام جد پنجم وی ( پدر سلمان ) طبق تأیید نسابان محلی و آشنا به طایفه احمد الحسن فردی است به نام داوود .
۶ـ وی خود را یمانی می داند وروایاتی را که درباره خروج یمانی صادر شده ، بر خود منطبق می داند . در حالی که در روایات آمده است:
یمانی ، خراسانی وسفیانی در یک سال ویک ماه ویک روز خروج می کنند . وپس از چند ماه در همان سال امام زمان (عج) هم قیام می کند . مدّعی یمانی نزدیک ده سال است که خروج کرده، در حالی که نه خراسانی ونه سفیانی ، نه درآن زمان ، ونه حالا خروج نکرده ، وهنوز هم امام زمان قیام نفرموده است !
۷ـ وی در عین این که خود را فرزند امام زمان وسید هاشمی می داند ، خود را یمانی نامیده است . در حالی که این دو عنوان یمانی وهاشمی ، آن هم برای کسی که اهل عراق است ، قابل جمع نیست؛ زیرا یمانی ظهور در این دارد که اهل یمن است . در حالی که وی به اعتبار محل تولد ونشو و نما عراقی است. البته گویا خود متوجه این تناقض شده ، لذا با این مغالطه ، این لقب را توجیه نموده است، که چون مکّه از تهامه است . وتهامه از یمن است ، پس محمد وآل محمد(ص) همگی یمانی هستند.
وجه مغالطه بودن توجیه فوق این است ، که تهامه یک منطقه جغرافیایی است که از شمال جزیره العرب یعنی بالاتر از مکه و مدینه آغاز می شود ، وجنوب آن به یمن می رسد . بنابراین مکه و مدینه جزء تهامه است . ویمن هم از تهامه است ، ولی تهامه از یمن نیست . بلکه یمن در جنوب جزیره العرب قرار دارد وشامل شمال و میانه جزیره العرب نیست . بنابراین محمد وآل محمد(ص) حجازی وتهامی هستند ، امّا یمانی نیستند.
اصولاً مردم عرب به دو دسته عدنانی و قحطانی تقسیم شده اند . مقصود از عرب عدنانی خصوص قریش ، واز جمله بنی هاشم است . در حالی که عرب قحطانی فقط اعرابی را شامل می شود که ریشه آن ها از یمن است . وبه هیچ وجه به عرب عدنانی ، یمانی گفته نمی شود.
۸ـ وی در پیامی که به مردم عراق فرستاده ، از یک سو ادّعا می کند ، که من از طرف امام زمان (عج) وبا تأیید جبرئیل و میکائیل آمده ام ، بنابراین پیروزی او با امدادهای غیبی باید حتمی باشد ، در حالی که از مردم عراق طلب نصرت می کند ، و می گوید که اگر نصرتم ندهید ، شما سابقه بی وفایی نسبت به مسلم بن عقیل را داشتید . وبدین صورت خود را به مسلم بن عقیل تشبیه می کند. همان مسلمی که پیروزی ظاهر او و یاری جبرئیل ومیکائیل در حق او منتفی بود . واین تناقض دیگری است.
۹ـ وی به خواب های خودش وخواب های دیگران استناد می کند ، در حالی که خواب در مسائل شرعی وعقیدتی برای دیگران هیچ گونه حجیّت واعتباری ندارد . هیچ پیامبر وولی اللهی حقانیت خود را با خواب اثبات نکرده است. مخصوصاً که خواب صرف ادّعا است . وامکان دارد آدم دروغگو هم ادّعای آن را بکند.
۱۰ـ استناد دیگر او به وقوع حوادث آینده ، مثل سقوط صدام هم مضحک است . زیرا این پیشگویی توسط هر آدم آگاه به مسایل سیاسی امکان پذیر است ، واختصاص به نامبرده ندارد . مخصوصاً که قبل از همه امام خمینی (ره) فرموده بود : صدّام رفتنی است!
۱۱ـ آمادگی برای مناظره ومباهله با علمای شیعه ، سنی ، یهودی ، ونصرانی هم صرف ادّعا است ، وهیچ چیزی را ثابت نمی کند. بله ، اگر مناظره ومباهله صورت گرفت ، وطرف مقابل ، که دارای صلاحیت علمی باشد ، محکوم شده ویا عذاب الهی بر او نازل گردید ، آن گاه قابل استناد است . در حالی که این اتفاق برای مخالفین جریان یمانی پیش نیامده است.
از سویی علمایی همچون آیت الله روحانی و استاد قزوینی وی را رسما به مباهله دعوت نموده اند اما وی فرار را به قرار ترجیح می دهد
۱۲ـ درباره استناد جریان یمانی به احادیث که قبل از این مفصّلاً توضیح داده شد . احادیث مورد ادّعا ربطی به مدّعای او ندارد . چون احادیث می گوید : مهدیین بعد از ظهور ووفات امام زمان (عج) می آیند نه قبل از او . در حالی که مدعی جریان یمانی می گوید الآن من وصیّ امام زمان هستم !
معلوم است که وصی باید بعد از مرگ مُوصی وارد عمل شود ، نه در حال حیات مُوصی وقبل از مرگ او !
۱۳ـ مدّعی جریان یمانی در تبلیغات خود مرتباً بر علیه علمای دین ، حوزه علیه ومراجع تقلید هتّاکی و جسارت می کند ، وصریحاً می گوید : که ما آمده ایم که وساطت علماء بین مردم ودین وخدا را حذف کنیم . در حالی که این حرف بر ضد تعالیم اهل بیت:است . چون از دیدگاه تعالیم اهل بیت:، واسطه مردم واهل بیت ، علماء هستند ، وفقهای ربّانی مراجع دینی مردم هستند . امام حسن عسکری (ع) می فرماید : « فأمّا من کان من الفقهاء صائناً لنفسه محافظاً لدینه مخالفاً لهواه مطیعاً لامر مولاه فللعوام ان یقلّدوه » . در توقیع منسوب به امام زمان (عج) آمده است : « وامّا الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواه احادیثنا فانّهم حجّتی علیکم وانا حجه الله » .
۱۴ـ جریان یمانی در امر ضدیت با علماء ، از تبلیغات سوء گذشته ، وارد فاز عملی ونظامی شده است . لذا در جریان توطئه ترور علمای نجف که در عاشورای سال ۱۳۸۵ ش توسط جریان « جند السماء » برنامه ریزی شده بود ، مشارکت داشته و ۲۰۰ نفر از آن ها به هلاکت رسیدند.
از این واقعیت ، این نتیجه بدست می آید که آن ها پادوی استعمار در مبارزه با روحانیت . یعنی مهم ترین سنگر مقاومت اسلامی در مقابل استعمار ، می باشند.
۱۵ـ استفاده از ستاره داود که آرم مخصوص صهیونیستها میباشد، نشان دیگری از وابستگی این جریان به استعمار است..
۱۶ـ حضور افرادی با سابقه بعثی بودن در تشکیلات جریان یمانی ، از قبیل : سالم عبد حسن ، وحسن الحمامی ( رهبر مذهبی گروه که دستگیر هم شده است ) ، وهمین طور برادر احمد اسماعیل که از افسران حزب بعث بوده ، نشانه دیگری از وابستگی جریان به « الحمله الایمانیّه » صدّام حسین معدوم است.
۱۷ـ اخیراً در یکی از برنامه های ماهواره ای سلفی « صفا » یک شخص مصری غیر معمم به نام عبدالعال سلیمه ، که به دروغ به عنوان عالم شیعی معرفی شده است ، از جریان یمانی واحمد الحسن با تجلیل وبه عنوان مهدویت نام برده است . این پدیده نشان می دهد ، که جریانات سلفی ووهابی در پی تبلیغ جریان یمانی از ماهواره های خود می باشند . این هم قرینه دیگری از وابستگی جریان به استکبار جهانی است.
شایان ذکر است این اشکالات در سال ۱۳۹۱ بر پیروان و مبلغین احمد الحسن عرضه شده است و تاکنون بر بسیاری از آنها هنوز پاسخ قانع کننده ای داده نشده است .
منابع
_ ابنبابویه، علی بن حسین، الإمامه و التبصره من الحیره، قم، مدرسه الامام المهدی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق.
_ ابنطاوس، علی بن موسی، التشریف بالمنن فی التعریف بالفتن، قم، موسسه صاحب الامر، چاپ اول، ۱۴۱۶ق.
_ ابنمنادی، احمد بن جعفر، الملاحم، قم، دارالسیره، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.
_ ابنمنظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
_ انصاری، محمدرضا، «طبری سوم و دلائل الامامه»، ماهنامه کیهان اندیشه، قم، مؤسسه کیهان، شماره ۵۸، ۱۳۷۳ش.
_ آل سید حیدر کاظمی، سید مصطفی، بشاره الاسلام فی ظهور صاحب الزمان، بیجا، آلالبیت، بیتا.
_ آیتی، نصرتالله، «نقد و بررسی آراء مدعیان مهدویت: با تکیه بر آراء احمد الحسن»، فصلنامه علمی _ پژوهشی مشرق موعود، قم، مؤسسه آینده روشن، ش۲۵، تابستان ۱۳۹۲ش.
_ بحرانی، سید هاشم، المحجه فیما نزل فی القائم الحجه، تحقیق: محمد منیر المیلانی، بیجا، بینا، بیتا.
_ برسی، رجب بن محمد، مشارق أنوار الیقین فی أسرار أمیر المؤمنین، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
_ برقی، احمد بن محمد، المحاسن، قم، دارالکتب الاسلامیه، چاپ دوم، ۱۳۷۱ق.
_ بصری، احمد بن اسماعیل، الجواب المنیر عبر الاثیر، بیجا، انتشارات انصار الامام المهدی، چاپ دوم، ۱۴۳۱ق.
_ _________________________ ، الرجعه ثالث ایام الله الکبری، إعداد: علاء سالم، بیجا، انتشارات انصار الامام المهدی، چاپ اول، ۱۴۳۳ق.
_ _________________________ ، المتشابهات، بیجا، انتشارات انصار الامام المهدی، ۲۰۱۰الف.
_ _________________________ ، نصیحه الی طلبه الحوزات العلمیه، بیجا، انتشارات انصار الامام المهدی، چاپ دوم، ۲۰۱۰ب.
_ _________________________ ، وصی و رسول الامام المهدی فی التوراه و الانجیل و القرآن، بیجا، انتشارات انصار الامام المهدی، چاپ سوم، ۲۰۱۰ج.
_ _________________________ ، الوصیه المقدسه، بیجا، انتشارات انصار الامام المهدی، بیتا.
_ بکری، احمد بن عبدالله، الأنوار فی مولد النبی، اصفهان، مؤسسه تحقیقات و نشر معارف اهلبیت، بیتا.
_ ترابی شهرضایی، اکبر، پژوهشی در علم رجال، قم، نشر اسوه، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
_ تهرانی، محمد بن حسن (آقابزرگ)، الذریعه الی تصانیف الشیعه، بیروت، دارالأضواء، چاپ سوم، ۱۴۰۳ق.
_ جعفریان، رسول، مهدیان دروغین، تهران، نشر علم، چاپ اول، ۱۳۹۱ش.
_ حائری یزدی، علی، إلزام الناصب فی إثبات الحجه الغائب، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
_ حرّ عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، قم، مؤسسه آلالبیت لإحیاء التراث، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
_ حسینی جلالی، محمدحسین، فهرس التراث الشیعه، قم، دلیل ما، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
_ حسینی قزوینی، محمد، نقد کتاب اصول مذهب الشیعه، قم، مؤسسه تحقیقاتی ولیّ عصر، چاپ اول، ۱۴۳۰ق.
_ حطاب، احمد، دابه الارض و طالع المشرق، بیجا، انتشارات انصار الامام المهدی، ۲۰۰۹م.
_ حلی، حسن بن سلیمان، مختصر البصائر، قم، نشر الاسلامی، چاپ اول، ۱۴۲۱ق.
_ حلى، رضىالدین على بن یوسف بن مطهر، العدد القویه لدفع المخاوف الیومیه، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، چاپ اول، ۱۴۰۸ق.
_ خصیبی، حسین بن حمدان، الهدایه الکبری، بیروت، مؤسسه البلاغ، چاپ اول، ۱۴۱۹ق.
_ داود، محمد عیسی، المفاجأه بشراک یا قدس، بیجا، مدبولی الصغیر، بیتا _ الف.
_ _________________ ، المهدی المنتظر علی الابواب، بیروت، دارالمهدی، بیتا _ ب.
_ دیراوی، عبدالرزاق، دعوه السید احمد الحسن هی الحق المبین، بیجا، انتشارات انصار الامام المهدی، ۲۰۱۲م.
_ زیادی، حیدر، یمانی موعود؛ حجت الله، انتشارات انصار امام مهدی، ۱۴۳۲ق.
_ سلیمیان، خدامراد، درسنامۀ مهدویت، قم، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
_ شهبازیان، محمد، تأملی نو در نشانههای ظهور (۱)، قم، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
_ صدوق، محمد بن علی بن بابویه، عیون اخبار الرضا، به کوشش: مهدی لاجوردی، تهران، نشر جوان، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
_ _____________________________ ، کمال الدین و تمام النعمه، تحقیق: علیاکبر غفاری، تهران، انتشارات اسلامیه، چاپ دوم، ۱۳۹۵ق.
_ صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد صلّى الله علیهم، قم، مکتبه آیه الله المرعشی النجفی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
_ صفری فروشانی، نعمتالله، «محمد بن جریر طبری آملی و دلائل الامامه»، فصلنامه علمی _ پژوهشی علوم حدیث، سال دهم، قم، مؤسسه علمی _ فرهنگی دارالحدیث، شماره ۳۷ – ۳۸، پاییز و زمستان ۱۳۸۴ش.
_ طباطبایی حسنی، محمدعلی، مائتان و خمسون علامه حتی ظهور الامام المهدی، بیروت، موسسه البلاغ، چاپ دوم، ۱۴۲۹ق.
_ طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی اهل اللجاج، مشهد، نشر مرتضی، چاپ اول، ۱۴۰۳ق.
_ طبری، محمد بن جریر، دلائل الإمامه، قم، انتشارات بعثت، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
_ طبسی، نجمالدین، «حکم تسمیه و ذکر نام شریف حضرت ولى عصر»، فصلنامه علمی _ ترویجی انتظار موعود، قم، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود، شمارۀ ۳، بهار ۱۳۸۱ش.
_ طوسی، محمد بن حسن، الغیبه للحجه، محقق: عبادالله تهرانی و علی احمد ناصح، قم، المعارف الاسلامیه، چاپ اول، ۱۴۱۱ق.
_ عاملی، سید جعفر مرتضی، بیان الائمه و خطبه البیان فی المیزان، بیروت، المرکز الاسلامی للدراسات، ۱۴۲۴ق.
_ عرفان، امیرمحسن، «بازخوانی عوامل پیدایش مدعیان دروغین مهدویت و گرایش مردم به آنان»، فصلنامه علمی _ ترویجی انتظار موعود، قم، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود، شماره ۳۰، پاییز ۱۳۸۸ش.
_ عقیلی، ناظم، الرد الحاسم علی منکری ذریه القائم، بیجا، انتشارات انصار الامام المهدی، ۱۴۲۵ق.
_ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق: علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
_ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
_ مرندی، ابوالحسن، مجمع النورین و ملتقی البحرین، اصفهان، مؤسسه تحقیقات و نشر معارف اهلالبیت، بیتا.
_ نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبه، تحقیق: علیاکبر غفاری، تهران، نشر صدوق، چاپ اول، ۱۳۹۷ق.
_ واحد تحقیقات انتشارات انصار امام المهدی، ادلۀ جامع دعوت یمانی آل محمّد؛ سید احمد الحسن، بیجا، انتشارات انصار الامام المهدی، بیتا _ الف.
_ واحد تحقیقات انتشارات انصار امام المهدی، برخی علایم ظهور مهم محقق شده (جزوه آموزشی)، بیجا، انتشارات انصار الامام المهدی، بیتا _ ب.
_ وبسایت خبر آنلاین، به آدرس: khabaronline.ir
_ وبسایت روزنامه الشرق الاوسط به آدرس: www.aawsat.com
منبع از سایت : http://zanjansahar.ir